3- کلیات:
« آدم گاهی از درونِ چیزی کوچک، میتواند چیزهای بزرگی راجع به زندگی کشف کند، در این مواقع هیچ نیازی به توضیح نیست، آدم فقط باید نگاه کند[1].»
راست آن است که هنوز استعدادها و مزیتهای نسبی ایرانزمین، آنچنان که شایستة این پهنة گرانسنگ و بیمانند باید باشد، کاویده و شناسانیده نشده و مورد استفاده قرار نگرفته است. ایرانیان با بیش از 62 میلیارد ساعت اندوختة زمانی در سال (عظیمی، 1381)، از ثروتی ارزشمند و فرصتی بسیار مطلوب و کمنظیر برای کارآفرینی و تولید برخوردار هستند؛ امتیازی که ارزش کمی و بالقوة آن از اغلب کشورهای جهان، بهویژه کشورهای اروپایی، بیشتر است[2]. افزون بر آن، جمهوری اسلامی ایران، به گواه درآمد ارزی خویش در طول بیش از دو دهة گذشته، میبایست در شمارِ یکی از کشورهای ثروتمند و ممتاز جهان جای میگرفت، بویژه آنکه سهم عمدهای از این درآمد، مدیون صدور نفت بوده که سود خالص آن در مقایسه با بیشتر کالاهای صادراتی، بسیار چشمگیر است[3]. لیکن با وجود چنین امتیاز ارزشمندی و بهرغمِ برخورداری زادبوم از مزیتهای نسبی بیشمار و ناهمتای دیگر[4]، متأسفانه در از دستدادن فرصتها و نابودی یا بلااستفاده گذاردنِ ظرفیتهای تاریخی خود، گوی سبقت را از دیگران ربودهایم، به نحوی که هماکنون، بسیاری از شاخصهای معرف رفاه و زیست پایدار در ایران، شیبی کاهنده داشته و مرتبة کشور در اغلب جداول گوناگونِ نهادهای زیرمجموعة سازمان ملل متحد یا دیگر سازمانهای معتبر جهانیِ نظایر آن، که سالانه منتشر میشوند، پیوسته با روندی نزولی مواجه شده است. سیّد محمّد خاتمی، رئیسجمهور، در شرایطی به همراه رئیسجمهورِ سنگال این امکان را یافته بود تا به عنوان تنها رهبران جهان، نظرات خویش را در مقدمة یکی از معتبرترین گزارشهای سالانة وضعیت جهان، یعنی گزارش توسعة انسانی سال 2002 برنامة عمران سازمان ملل متحد[5]، درج کرده و حکومتها را به پایبندی بر اصول مردمسالاری فراخواند (Khatami، 2002)، که خود شاهد بود در همین گزارش، به رغمِ تلاش دولتش در ارتقاءِ شاخص توسعة انسانی از 714/0 در سال 2001 به 721/0 در سال جاری، رتبة کشور با هشت پله سقوط به مرتبة نود و هشتم نزول کرده بودUNDP) ، 2002)؛ چرا که تلاشِ دولت او، در مقایسه با تلاش دیگر دولتها و ملتهای جهان، حتی اغلب کشورهای آسیای میانه (نظیر آذربایجان، ترکمنستان، ازبکستان و قزاقزستان)، کافی و درخور نبوده و در میدان رقابت از دیگر رقبا بازمانده است[6].
[1] اونجاکی، شاعر اندیشمند آنگولایی (پیام یونسکو، ش 375-374، ص 5).
[2] ایران، شانزدهمین کشور پرجمعیت جهان است (فیندلی و راثنی، 2000).
[3] محمد صادق جنانصفت در مقالهای با عنوان : مقدمهای بر تضاد منافع میگوید: « جامعة ایران در 40 سال گذشته بدون رنج چندانی، صاحب درآمدی معادل 600 میلیارد دلار شده است که تنها کشورهایی معدود از این بخت برخوردار بودهاند. به عنوان مثال، سود حاصل از 10 سال صادرات کشور کرة جنوبی به ارزش سالی 70 میلیارد دلار، تنها حدود 49 میلیارد دلار بوده است(همشهری، ش 2674، مورخ 21/12/1380، ص 5).»
[4] برپایة تازهترین گزارش کمیسیون تدوین استراتژی امنیت ملی آمریکا (2001)، ایران با دردستداشتن بیش از 112 میلیارد بشکه ذخیرة نفتی، از بیشترین مقدار ذخایر نفتی، نسبت به دیگر کشورهای عضو سازمان اوپک برخوردار است (به جز عراق). این درحالی است که تمامی ذخایر نفتی بزرگترین تولیدکنندة نفت جهان، یعنی کشور عربستان سعودی (با 5/65 میلیارد بشکه)، به اندکی بیش از نیمی از ذخایر نفتی ایران هم نمیرسد.
[5] .UNDP
[6] در ادامه به این جستار بیشتر پرداخته شده است.
|